معنی

نیرو، زور، انرژی، زیپ، زیپ لباس را کشیدن، زیپ دار کردن، با سرعت و انرژی حرکت کردن
سایر معانی: (صدای حرکت سریع مثلا صدای گذشتن پیکان یا گلوله از کنار گوش) صفیر، غژ، ویژ، فش، جر، (عامیانه) اشتیاق، رمق، (انگلیس) زیپ (امریکا: zipper)، (تند و با صدای غژ یا فش) حرکت کردن، مثل برق رفتن، به سرعت رفتن، با اشتیاق حرکت کردن، (زیپ را) بستن یا باز کردن، باز و بسته شدن، زیپ کردن، با زیپ محکم کردن، فشار
[نساجی] زیپ لباس

ترجمه آنلاین

زیپ

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.