معنی

قیمت، بها، ثروت، ازرش، با ارزش
سایر معانی: ارزش، ارج، اخش، والایی، (با فعل -ing دار) ارزش (داشتن)، ارزشمند (بودن)، قابل (بودن)، به ارزش، به قیمت، به بهای، (با فعل to be) ارزیدن، دارای، به ثروت، به دارایی، دارایی، مال، اجرت، مقدار، میزان، اندازه، به اندازه ی، (قدیمی) شدن، برازیدن، مناسب بودن، سزاوار
[صنعت] ارزش، بها - عبارتست از حداقل هزینه ای که برای انجام یک عملکرد، لازم است.

دیکشنری

ارزش
اسم
wealth, riches, fortune, worth, treasure, moneyثروت
price, value, cost, valuation, worthبها
price, value, worth, bourse, estimateقیمت
worthازرش
صفت
valuable, worth, noteworthy, valorous, chi-chi, chichiبا ارزش

ترجمه آنلاین

ارزش

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.