معنی

ساییده، مندرس، پوشیده
سایر معانی: اسم مفعول: wear، کهنه، نخ نما، رنگ و رورفته، آسیب دیده (در اثر استعمال یا پوشیدن)، صدمه دیده، خسته، اسم مفعول فعل wear بکلمه مزبور رجوع شود
[پلیمر] فرسوده، پوسیده

دیکشنری

پوشیده
فعل
wornپوشیده
صفت
worn, pulverized, triturated, levigatedساییده
worn, threadbare, run-down, worn-outمندرس

ترجمه آنلاین

پوشیده شده

مترادف

متضاد

جمله‌های نمونه

I need to buy a new pair of shoes; my old ones are worn out.

باید یک جفت کفش جدید بخرم؛ کفش‌های قدیمی‌ام خراب شده‌اند.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.