معنی
ساییده، مندرس، پوشیده
سایر معانی: اسم مفعول: wear، کهنه، نخ نما، رنگ و رورفته، آسیب دیده (در اثر استعمال یا پوشیدن)، صدمه دیده، خسته، اسم مفعول فعل wear بکلمه مزبور رجوع شود
[پلیمر] فرسوده، پوسیده
سایر معانی: اسم مفعول: wear، کهنه، نخ نما، رنگ و رورفته، آسیب دیده (در اثر استعمال یا پوشیدن)، صدمه دیده، خسته، اسم مفعول فعل wear بکلمه مزبور رجوع شود
[پلیمر] فرسوده، پوسیده
دیکشنری
پوشیده
فعل
wornپوشیده
صفت
worn, pulverized, triturated, levigatedساییده
worn, threadbare, run-down, worn-outمندرس
ترجمه آنلاین
پوشیده شده
مترادف
beat ، burned out ، bushed ، busted ، clichéd ، consumed ، depleted ، destroyed ، deteriorated ، dinged ، drained ، drawn ، effete ، exhausted ، fatigued ، frayed ، gone ، hackneyed ، had it ، haggard ، jaded ، kaput ، knocked out ، old ، overused ، overworked ، pegged out ، pinched ، played out ، pooped ، ragged ، ruined ، shabby ، shot ، spent ، stale ، tattered ، threadbare ، timeworn ، tired ، tired out ، totaled ، used up ، useless ، wearied ، weary ، well worn ، wiped out ، worn down ، worn out ، wrung out