معنی

خواستگاری کردن، اظهار عشق کردن با، عشقبازی کردن با، جلب لطف کردن
سایر معانی: اظهار عشق کردن، عشقبازی کردن، جلب کردن، به دست آوردن، دنبال چیزی رفتن، منت کشیدن

دیکشنری

وو
فعل
woo, husband, match, suitخواستگاری کردن
wooاظهار عشق کردن با
wooعشقبازی کردن با
wooجلب لطف کردن

ترجمه آنلاین

وو

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.