withholdings
/wɪθoʊldɪŋz/

معنی

[حسابداری] کسور تکلیفی

دیکشنری

اخراج
اسم
prohibition, ban, forbidding, prevention, inhibition, withholdingمنع

ترجمه آنلاین

توقیفات

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.