معنی

عفریته، ساحره، زن جادوگر، پیرهزن، مجذوب کردن، افسون کردن، سحر کردن
سایر معانی: (زن) جادوگر، (نادر - مرد) جادوگر، عجوزه، پیرزن زشت و بدجنس، رجوع شود به: water witch، (عامیانه - زن) فریبا، دلربا، افسونگر، لعبت، جادو کردن، سحر کردن (bewitch هم می گویند)، فریبنده
[زمین شناسی] عصای سحرآمیز، عصای آب یاب.

دیکشنری

جادوگر
اسم
witch, fairy, hag, lamia, sibyl, hellcatساحره
witchزن جادوگر
sorceress, witch, Hecate, hag, afreet, beldamعفریته
witchپیرهزن
فعل
fascinate, witch, attract, spellbindمجذوب کردن
bewitch, charm, enchant, fascinate, voodoo, witchافسون کردن
conjure, enchant, fascinate, spellbind, witch, practise magicسحر کردن