wimble
معنی
دیلم، گرد بر، مته فرنگی، پیچاندن، متهکردن
سایر معانی: مته، کاوگر، هر نوع اسباب یا وسیله ای که باان سورا میکنند، پیچاندن مثل طناب
سایر معانی: مته، کاوگر، هر نوع اسباب یا وسیله ای که باان سورا میکنند، پیچاندن مثل طناب
ترجمه آنلاین
چرخیدن