معنی

زیرک، فریبنده، مکار، پر تزویر، پر حیله
سایر معانی: نیرنگ باز، فریبکار، حیله گر، محیل، رند، پر مکر

دیکشنری

باهوش
صفت
alert, shrewd, nimble, smart, clever, wilyزیرک
cunning, wily, deceitful, trickyمکار
wilyپر تزویر
deceptive, glamorous, charming, enchanting, crafty, wilyفریبنده
wilyپر حیله

ترجمه آنلاین

حیله گر

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.