wickedness
معنی
بدجنسی، عیب، تبه کاری، تباهی، شرارت، نا بکاری
سایر معانی: نا بکاری، شرارت، تباهی، تبهکاری، بدجنسی
سایر معانی: نا بکاری، شرارت، تباهی، تبهکاری، بدجنسی
دیکشنری
شرارت
اسم
wickedness, mischief, iniquity, villainy, malevolence, depravityشرارت
ruin, destruction, decay, depravity, degeneration, wickednessتباهی
fault, flaw, defect, blemish, deficiency, wickednessعیب
rascality, wickednessنا بکاری
crime, villainy, felony, maleficence, wickednessتبه کاری
malice, malignancy, wickedness, acid, maleficenceبدجنسی
ترجمه آنلاین
شرارت