معنی

چاپلوسی کردن، گول زدن، ریشخند کردن، خر کردن
سایر معانی: ناز (کسی را) کشیدن، نوازیدن، (با نوازش و چرب زبانی) وادار کردن، رنگ کردن (کسی را)

دیکشنری

هدی
فعل
dodge, outwit, deceive, defraud, dupe, wheedleگول زدن
wheedleخر کردن
cajole, carny, lout, bamboozle, blandish, wheedleریشخند کردن
adulate, flatter, blandish, butter, coax, wheedleچاپلوسی کردن

ترجمه آنلاین

چرخ

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.