معنی

ریز، کوچک، بی اهمیت
سایر معانی: (عامیانه) کوچولو، کوچول موچول، فسقلی، ریزه پیزه، weensy سوسیس، خرده

دیکشنری

عجیب و غریب
صفت
fine, small, tiny, little, minute, weenyریز
unimportant, inconsequential, immaterial, negligible, worthless, weenyبی اهمیت
small, little, tiny, short, miniature, weenyکوچک

ترجمه آنلاین

نازک

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.