ریز، کوچک، بی اهمیت سایر معانی: (عامیانه) کوچولو، کوچول موچول، فسقلی، ریزه پیزه، weensy سوسیس، خرده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[روانپزشکی] طرح بین آزمودنی ها. طرحی تجربی که در آن آزمودنی های مختلف تحت شرایط متفاوت مورد آزمایش قرار می گیرند.
(گیرافتاده) بین دو چیز ناخوشایند، بین چاه و چوله، نه راه پس و نه راه پیش داشتن
از دو سو در خطر، از دو سو مورد حمله، میان دو آتش
رجوع شود به: diencephalon
[ریاضیات] میانوند، بینیت، میان بودن
هالووین، شب اولیاء، اخرین شب ماه اکتبر سایر معانی: هالووین، شب اولیاء، اخرین شب ماه اکتبر، شب اولیاء :اخرین شب ماه اکتبر
عید هالووین (شب سی و یکم اکتبر که در آن کودکان نقاب می زنند و خانه به خانه برای گرفتن شیرینی و انعام می روند)
[سینما] تصویرگر میانی
[سینما] طراحی و نقاشی تصاویر میانی / میانه پرکنی
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.