معنی
از پا در اوردن
سایر معانی: 1- کهنه کردن یا شدن (در اثر پوشیدن)، فرسودن، ساییدن، ساییده شدن 2- خسته کردن 3- (با اصرار و ابرام) وادار کردن
دیکشنری
از بین بردن
فعل
wear down, fag, wash out, kayo, knockoutاز پا در اوردن
ترجمه آنلاین
فرسوده شدن
مترادف