wear and tear
/ˈwerəndteər/

معنی

فرسودگی (در اثر استعمال)، (در اثر استعمال) فرسودگی، استعمال و کهنگی، ساییدگی پا، خراب شدگی درنتیجه استعمال عادی، خسارت حدمعمول
[حسابداری] فرسودگی
[حقوق] استهلاک، کهنگی
[نساجی] فرسودن
[ریاضیات] سایش و فرسایش، استهلاک عادی، استهلاک، ریخت و ریز، ساییدگی و فرسودگی، فرسودگی

دیکشنری

ساییدگی و پارگی

ترجمه آنلاین

فرسودگی

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.