wear and tear
معنی
فرسودگی (در اثر استعمال)، (در اثر استعمال) فرسودگی، استعمال و کهنگی، ساییدگی پا، خراب شدگی درنتیجه استعمال عادی، خسارت حدمعمول
[حسابداری] فرسودگی
[حقوق] استهلاک، کهنگی
[نساجی] فرسودن
[ریاضیات] سایش و فرسایش، استهلاک عادی، استهلاک، ریخت و ریز، ساییدگی و فرسودگی، فرسودگی
[حسابداری] فرسودگی
[حقوق] استهلاک، کهنگی
[نساجی] فرسودن
[ریاضیات] سایش و فرسایش، استهلاک عادی، استهلاک، ریخت و ریز، ساییدگی و فرسودگی، فرسودگی
دیکشنری
ساییدگی و پارگی
ترجمه آنلاین
فرسودگی و پارگی
مترادف
ablation ، attrition ، consumption ، decrement ، depletion ، depreciation ، dissipation ، erosion ، hard wear ، overuse ، ravages of time ، wearing away ، weathering