watchdog
معنی
نگهدار، نگهبان، سگ نگهبان، سگ پاسبان، سگ چشم سفید
سایر معانی: شخص یا گروه مراقب، نگهبانی دادن، نگهبان بودن، سگ پاسبان، سگ خانگی
سایر معانی: شخص یا گروه مراقب، نگهبانی دادن، نگهبان بودن، سگ پاسبان، سگ خانگی
دیکشنری
نگهبان
اسم
watchdogسگ نگهبان
guard, guardian, watchman, sentinel, custodian, watchdogنگهبان
keeper, protector, backer, guard, patron, watchdogنگهدار
watchdogسگ پاسبان
watchdogسگ چشم سفید
ترجمه آنلاین
سگ نگهبان