معنی

جادو گری، افسون گری، افسونگر، جادوگر سیاه پوست، افسون کردن
سایر معانی: (مذهب برخی مردم افریقا و کارائیب که جادو و طلسم در آن نقش بزرگی دارد) ودو، کشیش ودو، طلسم ودو، چشم زخم، تحت تاثیر طلسم ودو قرار دادن، ودو کردن

دیکشنری

وودو
اسم
voodoo, fairy, witching, grace, incantation, cantationافسون گری
voodooجادوگر سیاه پوست
witchcraft, shamanism, witchery, voodoo, sorcery, black artجادو گری
charmer, mermaid, enchanter, fascinator, voodoo, voodooistافسونگر
فعل
bewitch, charm, enchant, fascinate, voodoo, witchافسون کردن

ترجمه آنلاین

وودو

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.