معنی

بر گرداندن، قی کردن، استفراغ کردن، هراشیدن
سایر معانی: بالا آوردن، وامیدن، ماده ی قی شده، منش گردا، هراش، وامش، بیرون پراندن، (قدیمی) رجوع شود به: emetic، استفراه کردن

دیکشنری

استفراغ
فعل
regurgitate, spew, vomit, cat, eructate, retchقی کردن
puke, vomit, disgorgeاستفراغ کردن
vomitهراشیدن
evoke, regurgitate, refract, return, replicate, vomitبر گرداندن

ترجمه آنلاین

استفراغ کردن

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.