نصیحت کردن، پند دادن، مشورت دادن، توصیه دادن، اگاهانیدن، قضاوت کردن، رایزنی کردن، خبر دادن سایر معانی: اندرز دادن، نظر دادن، توصیه کردن، آگاه کردن، آگاهانیدن، مشورت کردن با [حقوق] اعلام کردن ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(مخالف انجام آزمایش های علمی زجرآور بر روی حیوانات) پادزنده بری،مخالف زنده بری حیوانات
[ریاضیات] مقایسه ی سیمپلکس و سیمپلکس اصلاح شده
وصیتنامه، اری بری، اری گذاری، درست کردن، تدبیر کردن، اختراع کردن، تعبیه کردن سایر معانی: تدبیر، ابداع کردن، ساختن، (حقوق) از طریق وصیت نامه به ارث گذاشتن، (قدیمی) تبانی کردن، توطئه کردن، (مه ...
غیرعاقلانه، نابخردانه، نسنجیده، نابجا، مبنی بر بی اطلاعی، بد فهمانده شده
[عمران و معماری] گیره لوله
اخطار کردن، پیش بینی کردن سایر معانی: (نادر)
[ریاضیات] روش سیمپلکس تجدید نظر شده، روش سیمپلکس اصلاح شده
[ریاضیات] الگوریتم سیمپلکس اصلاح شده
تجدید نظر کرده، اصلاح کننده، هیئت تجدید کنندگان ترجمه کتاب مقدس
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.