viscose
معنی
چسبناک، لزج، ناروان، چسبناک
سایر معانی: رجوع شود به: viscous، (ماده ی زردفام که از سلولز به دست می آید) ویسکوز، غیظ، پرقوام
[شیمی] ویسکوز
[مهندسی گاز] چسبانک، لزج، غلیظ
[زمین شناسی] گرانرو
[نساجی] لیف بازیافتی ویسکوز(محلول سلولز زنتات)
سایر معانی: رجوع شود به: viscous، (ماده ی زردفام که از سلولز به دست می آید) ویسکوز، غیظ، پرقوام
[شیمی] ویسکوز
[مهندسی گاز] چسبانک، لزج، غلیظ
[زمین شناسی] گرانرو
[نساجی] لیف بازیافتی ویسکوز(محلول سلولز زنتات)
دیکشنری
ویسکوز
اسم
viscose, stickiness, stick, goo, slabچسبناک
viscoseلزج
صفت
sticky, adhesive, viscous, viscose, gooey, cohesiveچسبناک
viscoseناروان
ترجمه آنلاین
ویسکوز