vindictive
معنی
تلافی، کینه جو، انتقام، انتقامی، تلافی کننده
سایر معانی: کینه توز، انتقام جو، انتقام جویانه، کینه توزانه
سایر معانی: کینه توز، انتقام جو، انتقام جویانه، کینه توزانه
دیکشنری
انتقاد کننده
صفت
vindictive, virulent, malignantکینه جو
vindictiveانتقام
vindictiveتلافی
vindictiveانتقامی
vindictiveتلافی کننده
ترجمه آنلاین
کینه توز
مترادف
avenging ، cruel ، grim ، grudging ، implacable ، malicious ، malignant ، merciless ، rancorous ، relentless ، resentful ، retaliatory ، ruthless ، spiteful ، unforgiving ، unrelenting ، vengeful ، venomous ، wreakful