vindication
/ˌvɪndəˈkeɪʃn̩/

معنی

دفاع، حمایت، توجیه، اثبات بیگناهی
سایر معانی: ویچاردن، به حق جلوه دادن، عملی که توجیه می کند، عمل اثبات کننده، عمل توجیه کننده، ویچاردگر، حقانیت، خونخواهی

دیکشنری

بازپرداخت
اسم
defense, advocacy, pleading, vindication, apologia, replicationدفاع
vindicationاثبات بیگناهی
justification, explanation, rationalization, vindicationتوجیه
protection, patronage, aid, aegis, shelter, vindicationحمایت

ترجمه آنلاین

توجیه

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.