verticillate
معنی
پیچیده، چتری، حلقه شده
سایر معانی: (گیاه شناسی) فراهمه دار، فراهمه آذین (verticillated هم می گویند)
[زمین شناسی] آرایش یافته یا دارای verticil ها. مثلاً دارای پیچ های متوالی شاخه ها که بصورت پره های یک چرخ، آرایش یافته است. - مترادف: پیچشی.
سایر معانی: (گیاه شناسی) فراهمه دار، فراهمه آذین (verticillated هم می گویند)
[زمین شناسی] آرایش یافته یا دارای verticil ها. مثلاً دارای پیچ های متوالی شاخه ها که بصورت پره های یک چرخ، آرایش یافته است. - مترادف: پیچشی.
ترجمه آنلاین
رئوس بندی