verge
معنی
سایر معانی: کناره، مرز، فرآویز، پرک، آستانه، در مرز (یا آستانه و غیره ی) چیزی بودن، نزدیک بودن (به)، (انگلیس) مرز چمنی، حاشیه ی پوشیده از علف (جاده و غیره)، کنار جاده، (به ویژه گرد) دیواره، حصار، حد، محوطه، (ساعت) محور چرخ، (نشان اقتدار یا منصب) عصا، چوبدستی، درفش، (معمولا با: to یا toward) تمایل داشتن به، گرایش داشتن، درشرف (روی دادن) بودن، در حال تبدیل شدن بودن، مشرف
[عمران و معماری] حاشیه - کناره - شانه جاده - شانه تثبیت نشده - شانه تحکیم نشده - شانه نااستوار - شانه راه - لبه
[ریاضیات] در شرف، مشرف بر، لبه، حاشیه، کناره