بارگُنج تهویهای [حملونقل دریایی] بارگُنجی که در دیوارههای انتهایی آن روزنههایی برای ورود و خروج هوا تعبیه شده است ...
واژههای مصوب فرهنگستان
تونل روزندار [حملونقل هوایی] تونل بادی که آزمونگاه آن دارای سوراخها یا شکافهایی برای پیشگیری از بروز خفگی در ماخ 0/8 تا 1/2 است ...
[زمین شناسی] دری که در یک سطح برای ورود جریان مستقیم به منظور تهویه تعبیه می شود.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] دهلیز تهویه، دالان تهویه
کش دار سایر معانی: وابسته به تهویه، وزانشی، هوایشی، وابسته به بادگیر، تهویه دار، تهویه ای، بادزن
[زمین شناسی] بخشی از جریان تهویه اصلی هدایت شده به سمت ورودی به وسیله وسایل فن و تیوب کمکی [معدن] تهویه فرعی (تهویه)
[نفت] هواکش
[عمران و معماری] تهویه مکانیکی با فشار
[زمین شناسی] تهویه مکانیکی با فشار
[عمران و معماری] تهویه ثقلی
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.