معنی
ظرف، گلدان، گلدان نقره و غیره
سایر معانی: گلدان (برای نگهداری گل های بریده)، ظرف زینتی
[عمران و معماری] ظرف سفالین - کوزه - گلدان
[زمین شناسی] واز - سیلت آب شیرین که در خلیج های دهانه ای در امتداد ساحل اقیانوس اطلس اروپا و آفریقا ته نشین شده است و از مخلوطی از دانه های ماسه ای و گردی کوارتز، کلسیت، کانی های رسی و صدفهای دیاتومی، به همراه بستماید آلگون تشکیل شده است. (بورکات 1941). - ریشه کلمه: فرانسوی: لجن، گل. تلفظ: vahz
سایر معانی: گلدان (برای نگهداری گل های بریده)، ظرف زینتی
[عمران و معماری] ظرف سفالین - کوزه - گلدان
[زمین شناسی] واز - سیلت آب شیرین که در خلیج های دهانه ای در امتداد ساحل اقیانوس اطلس اروپا و آفریقا ته نشین شده است و از مخلوطی از دانه های ماسه ای و گردی کوارتز، کلسیت، کانی های رسی و صدفهای دیاتومی، به همراه بستماید آلگون تشکیل شده است. (بورکات 1941). - ریشه کلمه: فرانسوی: لجن، گل. تلفظ: vahz
دیکشنری
گلدان
اسم
pot, vase, urn, jardiniereگلدان
container, dish, vessel, receptacle, utensil, vaseظرف
vaseگلدان نقره و غیره
ترجمه آنلاین
گلدان