variegated
/ˈvɛrɪgeɪtəd/

معنی

چند رنگ
سایر معانی: رنگارنگ، الوان، چندرنگه، ملون، چندفام، متلون، متنوع، چندگونه، چندسان، گوناگون، مختلف، جورواجور
[زمین شناسی] متنوع، رنگارنگ - به یک رسوب یا سنگ رسوبی گویند، مانند طبقات قرمز یا ماسه سنگ، که نشان دهنده تغییراتی در رنگ در نقاط نامنظم نوارها، لکه ها، راه راه ها یا الگوهای مشبک می باشد. مقایسه شود با: خال دار یا لکه دار.

دیکشنری

متنوع
صفت
variegated, polychromatic, polychromeچند رنگ

ترجمه آنلاین

متنوع

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.