معنی

خنک، بی روح، بی مزه، بی حس، مرده، بی حرکت
سایر معانی: ملال آور، چرند، خنک و بی مزه، بی طعم

دیکشنری

سربلند
صفت
numb, obtuse, insensible, senseless, impassible, vapidبی حس
dead, soulless, spiritless, prosaic, pedestrian, vapidبی روح
tasteless, insipid, unsavory, vapid, flat, tameبی مزه
cool, cold, chilled, fresh, chilly, vapidخنک
dead, deceased, lifeless, defunct, extinct, vapidمرده
motionless, immobile, unmoved, still, moveless, vapidبی حرکت

ترجمه آنلاین

پوچ

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.