معنی

ناپدید شدن، به صفر رسیدن، غیب شدن
سایر معانی: از میان رفتن، زایل شدن، اواشناسی بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
[نساجی] از بین بردن - از بین رفتن
[ریاضیات] به صفر رسیدن، ناپدید شدن، صفر شدن، از بین رفتن

دیکشنری

از بین بردن
فعل
disappear, vanishناپدید شدن
vanishبه صفر رسیدن
vanishغیب شدن

ترجمه آنلاین

ناپدید شدن

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.