گور بسامان [باستانشناسی] گوری که در آن بقایای استخوانی یک جسد در حالت طبیعی قرار دارد
واژههای مصوب فرهنگستان
تدفین [باستانشناسی] دفن کردن کالبد مردگان|||متـ . خاکسپاری
[زمین شناسی] دگرگونی تدفینی دگرگونی که منحصرا در اثر دفن سنگ های رسوبی یا آذرآواری بوجود می آید.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حالت تدفین [باستانشناسی] حالت و وضعیت قرار دادن جسد در درون گور
محوطۀ تدفینی [باستانشناسی] محوطهای که جوامع انسانی اجساد یا بقایای مردگان خود را در آن به خاک میسپردند
ورزش : بازیگر ¹¹ 1امتیازى کریکت
صفرامیزی [پزشکی] وجود صفرا در پیشاب که در هنگام ترشح بیشازحد صفرا در خون رخ میدهد
[زمین شناسی] روراسته ای در طبقه بندی دایناسور ها که درندگان چابک و سبک وزن با استخوان های توخالی و مغز بزرگ بودند متعلق به تروپود ها
[زمین شناسی] کوتیلوسوریا یک راسته خزندگان آناپسید با ساختار عمومی شبیه وضع ظاهری مارمولک یا لاک پشت مانند که بیشتر متعلق به عصر پالئوزییک انتهایی می باشد. گستردگی زمانی: پنسیلوانین زیرین تا ...
دُشمیزی [پزشکی] دفع دشوار و دردناک پیشاب
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.