صفحه اصلی
خدمات ترجمه
تعرفه ترجمه
لینکها
درباره ما
تماس با ما
همکاری با ما
سوالات متداول
قوانین و مقررات
راهنمای کاربران
راهنمای همکاران
وبلاگ
ورود مترجم
ورود | ثبتنام
جستجوی همه موارد
جستجو در واژهنامهها
جستجو در دیکشنری
جستجو در جملات نمونه
جستجو
upholster
/ˌʌpˈhoʊlstə/
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معنی
(مبل و غیره را) تشک دوزی کردن، تشک دار کردن، فنردار و تشکی کردن، تودوزی کردن، مبلمان کردن خانه، پرده زدن، رومبلی زدن
دیکشنری
کابینت
فعل
upholster
پرده زدن
upholster
رومبلی زدن
upholster
مبلمان کردن
ترجمه آنلاین
روکش
مترادف
cushion
،
drape
،
pad
،
stuff
پیشنهاد شما
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.
واژهنامهها
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لغتنامه دهخدا
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مصوب فرهنگستان
فرهنگ واژههای سره
فرهنگ واژگان اسمها
فرهنگ واژههای آزاد
پیشنهاد واژه جدید
ثبت گزارش
ثبت گزارش
علت ثبت گزارش (انتخاب کنید)
معنی اشتباه
غلط املایی
محتوای کم ارزش و غیرمفید
محتوای غیراخلاقی
محتوای تکراری
توهین به قومیتها، اعتقادات و ...
نقض حق تالیف و کپیرایت
سایر موارد