معنی

گشودن، از هم باز کردن
سایر معانی: (چیز تابیده یا پیچانده را) از هم باز کردن، واتابیدن، وا پیچاندن

دیکشنری

از بین بردن
فعل
hackle, unlink, break, unravel, untwineاز هم باز کردن
open, unfurl, unlock, untie, unlace, untwineگشودن

ترجمه آنلاین

باز کردن

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.