معنی

درهم و برهم، نا مرتب
سایر معانی: نامنظم، درهم ریخته، نابسامان، ریخته واریخته، شلخته، شورتی، پچل

دیکشنری

بی نظیر
صفت
sloppy, untidy, unorganized, desultory, turbid, intricateدرهم و برهم
irregular, disheveled, disordered, sloppy, unequal, untidyنا مرتب

ترجمه آنلاین

نامرتب

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.