unthinkable
معنی
فکرنکردنی، غیرقابل فکر، غیرقابل تعمق
سایر معانی: غیر ممکن، نشدنی، خارج از قوه ی تفکر و تصور، غیر قابل تصور، تصور نکردنی
سایر معانی: غیر ممکن، نشدنی، خارج از قوه ی تفکر و تصور، غیر قابل تصور، تصور نکردنی
دیکشنری
غیر قابل تصور است
صفت
unthinkableفکرنکردنی
unthinkableغیرقابل تعمق
ترجمه آنلاین
غیر قابل تصور
مترادف
absurd ، beyond belief ، beyond possibility ، exceptional ، extraordinary ، illogical ، implausible ، impossible ، improbable ، incogitable ، inconceivable ، insupportable ، out of the question ، outlandish ، preposterous ، rare ، singular ، unbelievable ، uncommon ، unimaginable ، unique ، unlikely ، unordinary ، unreasonable