unpremeditated
/ˌʌnpriːˈmedɪteɪtɪd/

معنی

غیر عمدی
سایر معانی: غیر عمد، غیر تعمدی، توطئه نشده، از پیش نقشه ریزی نشده، از پیش نقشه ریزی نشده unpremeditated crime تبهکاری از پیش طرحریزی نشده

دیکشنری

پیش بینی نشده
صفت
unintentional, inadvertent, unintended, unwitting, unpremeditated, involuntaryغیر عمدی

ترجمه آنلاین

بدون پیش بینی

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.