unoccupied
/əˈnɑːkjəˌpaɪd/

معنی

خالی، بدون مستاجر، اشغال نشده
سایر معانی: غیر مشغول، در فراغت، دارای وقت آزاد

دیکشنری

بدون استخدام
صفت
empty, vacant, hollow, void, unoccupied, unloadedخالی
unoccupied, tenantless, vacantاشغال نشده
unoccupied, tenantlessبدون مستاجر

ترجمه آنلاین

بدون اشغال

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.