unnecessary
/ənˈnesəˌseri/

معنی

غیر ضروری، غیر واجب، بیش از حد لزوم، غیر لازم، نالازم
سایر معانی: نابایسته، نبایست
[ریاضیات] غیر ضروری، غیر لازم، نابایسته

دیکشنری

غیر ضروری
صفت
unnecessary, dispensable, useless, undue, inessential, unessentialغیر ضروری
unnecessaryغیر لازم
unnecessaryنالازم
unnecessary, supererogatoryبیش از حد لزوم
unnecessary, dispensable, inessentialغیر واجب

ترجمه آنلاین

غیر ضروری

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.