معنی

عده، شمار، یکه، واحد، یک، یک دستگاه، یگان، عدد فردی
سایر معانی: یکا (هر یک از اعداد یک تا نه)، عدد صحیح (کمتر از ده)، یکال، یکان، دستگاه، بخش، قسمت، معیار، سنجه، (آموزش) واحد درسی، امتیاز تحصیلی، خانه ی تک خانواده ای، آپارتمان تک فامیلی، مسکن، عدد یک، میزان، فرد، نفر
[حسابداری] واحد ؛ بخش
[سینما] سینمای واحد [واحد به عضوی از بنای جامعه اطلاق می شود] که گروه خاصی از مردم را در بر می گیرد.
[عمران و معماری] واحد - یکه
[کامپیوتر] دستگاه ؛واحد
[برق و الکترونیک] واحد، یکا، یکه - واحد 1. دستگاه یا قطعه ای که به طور مستقل قادر به عمل کخردن است مانند گیرنده رادیویی، اسیلوسکوپ پرتو - کاتدی . یا جانبی کامپیوتری که وظیفه ای مانند چاپ را انجام می دهد 2 . کمیتی که به عنوان استاندارد اندازه گیری تعیین شده است .
[مهندسی گاز] واحد، دستگاه
[نساجی] واحد
[ریاضیات] یکه، یکانی، شمار، یکی، بخش، شعبه، یکان، دستگاه، یکا، واحد
[آمار] واحد

دیکشنری

واحد
اسم
unit, one, unity, module, measure, monadواحد
unitیگان
unitیک
unit, lone person, monadیکه
unit, teamیک دستگاه
count, unitشمار
number, force, amount, quantity, unitعده
unitعدد فردی

ترجمه آنلاین

واحد

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.