unfurl
معنی
گشودن، افراشتن، بادبان گستردن
سایر معانی: (به ویژه پرچم) گستردن، (هر چیز تا شده یا بسته را) پهن کردن، افراشتن پرچم
سایر معانی: (به ویژه پرچم) گستردن، (هر چیز تا شده یا بسته را) پهن کردن، افراشتن پرچم
دیکشنری
دور شدن
فعل
open, unfurl, unlock, untie, unlace, unboltگشودن
unfurlبادبان گستردن
fly, elevate, erect, rear, unfurlافراشتن
ترجمه آنلاین
باز کردن