unfortunate
/ənˈfɔːrt͡ʃənət/

معنی

بد بخت، مایه تاسف، ناشی از بدبختی
سایر معانی: بداقبال، ناخجسته، نگون بخت، نافرخ، شوربخت، مفلوک، تیره بخت، شوم، بد فرجام، تاسف آور، بدبیار، بدشانس

دیکشنری

متاسفم
صفت
unfortunateمایه تاسف
unlucky, wretched, unfortunate, miserable, woeful, unhappyبد بخت
unfortunateناشی از بدبختی

ترجمه آنلاین

تاسف

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.