معنی
سایر معانی: به حالت اول برگرداندن، واکردن (در برابر: کردن do)، جبران کردن، (بافتنی و غیره) شکافتن، (چفت در یا گره و غیره را) باز کردن، گشودن، تباه کردن، از هستی ساقط کردن، نیست کردن، نابود کردن، بدبخت کردن، از راه به در کردن، ضایع کردن
[کامپیوتر] خنثی کردن - خنثی کردن فرمانی که به کاربر معکوس کردن تاثیرات جدیدترین عملیات را می دهد . اگر undo تیره شود .( به صورت خاکستری چاپ شود . ) برنامه ی شمار نمی تواند فرمان را خنثی کند . ( شاید مرحله ی واسطی را انجام داده اید . یا فرمان چنان پیچیده است که نمی تواند خنثی شود ) به همین دلیل، بهتر است که نسخه های گوناگوین از فایل را هنگام کار ذخیره کنید تا در زمان خرابی آن بتوانید آخرین نسخه را برگردانید .
[ریاضیات] خنثی کردن، بی اثر کردن