unconnected
/ˌʌnkəˈnektəd/

معنی

جدا، نامتصل، وصل نشده، ناهمبند، ناهمبسته، نامرتبط، جفنگ، بی سر و ته، نامنسجم
[ریاضیات] ناهمبند، غیر یکپارچه، ناهمبسته، ناهموسته

دیکشنری

غیر مرتبط

ترجمه آنلاین

غیر مرتبط

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.