unconnected
معنی
جدا، نامتصل، وصل نشده، ناهمبند، ناهمبسته، نامرتبط، جفنگ، بی سر و ته، نامنسجم
[ریاضیات] ناهمبند، غیر یکپارچه، ناهمبسته، ناهموسته
[ریاضیات] ناهمبند، غیر یکپارچه، ناهمبسته، ناهموسته
دیکشنری
غیر مرتبط
ترجمه آنلاین
غیر مرتبط