معنی

خالی، پر نشده، بحساب هزینه نیامده، رسمامتهم نشده
سایر معانی: (حقوق) رسما مورد اتهام قرار نگرفته، متهم نشده، پر نشده مانند تفنگ و باطری، محسوب نشده
[برق و الکترونیک] بی بار ویژگی ماده ای که تعداد الکترونهای عادی دارد و در نتیجه فاقد بار عادی است.

دیکشنری

بدون شارژ
صفت
uncharged, primrose, inertپر نشده
empty, vacant, hollow, void, unoccupied, unchargedخالی
unchargedبحساب هزینه نیامده
unchargedرسمامتهم نشده

ترجمه آنلاین

بدون شارژ

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.