تنظیم پذیر، کوک، خوش اهنگ، موزون، خوش نوا سایر معانی: (ساز موسیقی) کوک کردنی، تنظیم کردنی (tuneable هم می نویسند)، tuneable : خوش نوا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] فیلتر کاواکی قابل تنظیم فیلتر ریزموجی که میتوان آن را استفاده از یک یا چند پیچ تنظیم که داخل کاواک شده اند یا با تنظیم موقعیت یک یا چند آیریس مستطیلی یا دایروی در کاواک یا ...
[برق و الکترونیک] لیزر قابل تنظیم لیزری که بسامد تابش خروجی آن می تواند در بخشی از نواحی فرابنفش، مرئی و مادن قرمز یا در همه ی گستره ی آن تنظیم شود. لیزر رنگی لامپ فلاش بر انگیخته با قطعه تن ...
[برق و الکترونیک] مگنترون قابل تنظیم مگنترونی که می تواند در محدوده ی از بسامدها با استفاده از ابزارهای الکترونیکی یا مکانیکی تنظیم شود . معمولاً برای تنظیم، ظرفیت خازنی یا اندوکتانس ساختار ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.