ulcerous
معنی
ریش، زخمی، ریشناک، قرحهای، زخم دار، قرحه دار
سایر معانی: پر زخم، جریحه دار، مجروح، وابسته به زخم (به ویژه زخم دستگاه گوارش)
سایر معانی: پر زخم، جریحه دار، مجروح، وابسته به زخم (به ویژه زخم دستگاه گوارش)
دیکشنری
زخم معده
صفت
traumatic, ulcerousزخمی
ulcerousریشناک
ulcerousریش
ulcerousقرحهای
ulcerousزخم دار
ulcerousقرحه دار
ترجمه آنلاین
زخمی