آبگونه ساز، آبگونه کننده، ابگونگر، گدازنده، مایع کننده، طب عامل موجب ترشح، ترشح کننده، مایع ترشح کننده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبدیل به مایع، گدازش، عامل موجب ترشح، ابگونه سازی سایر معانی: آبگونه سازی، آبگونه گری، تبدیل شدن به مایع، آبگونش [شیمی] میعان، مایع شدن [عمران و معماری] روانگرایی - روانگری - مایع شدن - روان ...
[نساجی] فاز سیالیت- مرحله سیالیت
[معدن] روانگرایی خودبه خودی (ژئوتکنیک)
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.