turn in
معنی
1- وارد شدن، داخل شدن 2- تحویل دادن، سپردن، دادن 3- پس دادن، اعاده کردن 4- تا کردن، دولا کردن، تو گذاشتن 5- (عامیانه) به بستر رفتن
دیکشنری
روشن کن
ترجمه آنلاین
نوبت دادن
مترادف
bed ، catch some z's ، flop ، go to sleep ، hit the hay ، hit the sack ، lie down ، nap ، pile in ، rest ، retire ، roll in