tumbler
معنی
لیوان، بازیگر شیرین کار، معلق زن
سایر معانی: آکروبات، ماهر در پشتک و خیز، (سابقا) سگ خرگوش گیر، کبوتر پشتک زن، کفتر معلقی، (سابقا) لیوان ته گنبدی، پیاله، محتویات پیاله، (قفل - سلاح آتشین) زبانه، واگردان، رها ساز، (اتومبیل) دنده جا انداز
[عمران و معماری] کلنگی
[نساجی] غلتک بین سیلندر اول و سیلندر اصلی وسط کارد پشم
سایر معانی: آکروبات، ماهر در پشتک و خیز، (سابقا) سگ خرگوش گیر، کبوتر پشتک زن، کفتر معلقی، (سابقا) لیوان ته گنبدی، پیاله، محتویات پیاله، (قفل - سلاح آتشین) زبانه، واگردان، رها ساز، (اتومبیل) دنده جا انداز
[عمران و معماری] کلنگی
[نساجی] غلتک بین سیلندر اول و سیلندر اصلی وسط کارد پشم
دیکشنری
وزیر
اسم
glass, mug, tumbler, tunلیوان
tumblerبازیگر شیرین کار
tumblerمعلق زن
ترجمه آنلاین
لیوان