truism
معنی
ابتذال، چیزی که پر واضح است
سایر معانی: اظهار واضح و مبرهن، بدیهی، بی نیاز به گفتن
سایر معانی: اظهار واضح و مبرهن، بدیهی، بی نیاز به گفتن
دیکشنری
اصلاح طلبی
اسم
banality, triviality, platitude, triteness, truism, pedestrianismابتذال
truismچیزی که پر واضح است
ترجمه آنلاین
حقیقت گرایی