troy | ترجمه

وابسته به تروا

سایر معانی: به معیار وزن تروی (troy weight)، شهر باستانی تروا (رزمگاه داستان حماسی ایلیاد اثر هومر یونانی)، شهر تروا در شمال غربی اسیای صغیر

تروی

اسم

troyوابسته به تروا

تروی

(معیار وزن طلا و جواهر و نقره) وزن تروی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

نابود کننده، ویرانگر، مخرب، خرابکار، ناو شکن سایر معانی: خراب کننده، انهدام آور

دیکشنری انگلیسی به فارسی

(زره پوش دارای توپ ضد تانک) تانک کش

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خدایان آنهایی را که می خواهند نابود کنند ابتدا دیوانه می کنند، عقل که نیست جان در عذاب است، بی عقل سبب تباهی است

دیکشنری انگلیسی به فارسی